مطبوعات طنز و فكاهي در ايران

ساخت وبلاگ

مطبوعات طنز و فكاهي در ايران، طنز معادل واژة انگليسي "Satire" است كه در ادبيات فارسي به كار برده مي‌شود، و منظور روش ويژه‌اي در نويسندگي است كه معايب و مفاسد جامعه را به صورتي زشت‌تر از آنچه هست نمايش مي‌دهد و اغلب غيرمستقيم و به تعريض عيوب كسي يا كاري را بازگو مي‌كند.1

با آغاز قرن بيستم همچنان‌كه كشور به سوي بحران و ناآرامي پيش مي‌رفت و دگرگوني در متغيرهاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي مشاهده مي‌شد، مطبوعات نيز به مرور رشد و تكوين مي‌يافت. تحت تأثير همين فرآيند باروري مطبوعات در اشكال مختلف، گونه‌هايي از ادبيات نيز شكل مي‌گرفت. پيدايش طنزنويسي در مطبوعات ايران نيز محصول همين دگرديسي فكري و ادبي كه سعي داشت با بيان شوخ و به سخريه گرفتن مسائل، انديشة خود را از وضع موجود بازگويد. البته بسياري از محققان روي‌آوري مطبوعات ايراني به طنز اجتماعي ـ سياسي را ناشي دو عامل مي‌دانند: 1) رواج نشرياتي از اين دست در كشورهاي همجوار ما 2) تابع جو سياسي زمانه ـ يا به تعبيري آن را عنصري تابع و وارداتي ـ مي‌دانند. به هر ترتيب به لحاظ زمان‌بندي مطبوعات طنز در سه مقطع زماني قرار مي‌گيرند.

سال‌هاي پيش از انقلاب مشروطه

شيوة طنز كلاسيك را مي‌توان تحت عنوان «هجو» در متون قديم بيابيم. اما تاريخچة «طنز نوين» تقريباً همزمان با ورود مطبوعات و بخصوص مطبوعات فكاهي و طنز در ايران مي‌باشد. البته توضيح اين نكته حائز اهميت است كه حضور طنز و كاريكاتور در برخي از روزنامه‌ها همزمان و همراه است، اما حضور اولية انتقاد آميخته با شوخي و طنز را مي‌توان در نشرياتي چون «شاهسون» (اسلامبول، 1306ق / 1888م) به مديريت حاجي عبدالرحيم طالبوف؛ «طلوع» (بوشهر، 1318ق / 1900م) به مديريت عبدالحميدخان متين‌السلطنه؛ «ادب» در (مشهد 1318ق / 1900م و تهران 1321ق / 1903م). به مديريت اديب‌الممالك؛ «شب‌نامه» (1306ـ1324ق / 1888ـ1906م) مشاهده كرد.2

البته صدرهاشمي به نقل از براون معتقد است كه روزنامة مصور و كميك «طلوع» اولين روزنامة طنز و كاريكاتوري ايران به مديري و مؤسسي (عبدالحميدخان متين‌السلطنه) در شهر بوشهر با چاپ سنگي طبع در 1318ق. منتشر شده است.3 با اين حال طنز به عنوان عنصري نوين  و جدي بعدها در مطبوعات جاي گشود.

از انقلاب مشروطه تا روي كار آمدن رضاشاه

مطبوعات طنز اين دوره فرآيندي صعودي مي‌يابد، و حتي در برخي روزنامه‌هايي كه جدي هستند ستون طنز ملاحظه مي‌شود. با اين حال مي‌توان اذعان داشت كه روزنامة «ملانصرالدين» (1324ـ1340ق / 1906ـ1921م)، با قطع cm24×32، در 8 صفحه به زبان تركي‌ ـ فارسي در تفليس منتشر مي‌گشت، اسلوب اولية طنز نوشتاري را در كنار كاريكاتورها براي ايرانيان ارائه مي‌كند. اين سبك كه با نوشته‌هاي جليل محمدقلي‌زاده،  شعرهاي علي‌اكبر صابر، در كنار كاريكاتورهاي دو نقاش آلماني در اين روزنامه منتشر مي‌شوند. اين روزنامه نه تنها به مطالب و مسائل سياسي منطقه‌اي محدود نبود، بلكه جريانات مهم دنيا در اوايل قرن 20 را با تيزبيني نقادي مي‌كند. اين روزنامه الگو و سرمشقي براي نشريات بعدي مانند: بهلول (باكو 1907م)، آذربايجان (باكو 1907م) به مديريت علي‌يف، كشكول (تهران 1325ق/ 1907م)؛ صوراسرافيل (1325ق / 1907م و نيز 1327ق / 1909م)، نسيم شمال ( در رشت 1325ق / 1907م، و نيز تهران 1333ق / 1915م) و حشرات‌الارض (تبريز 1326ق / 1908م) شد.4

هفته‌نامة بهلول يك سال پس از ملانصرالدين ـ به مدير مسئولي «علي‌يف» ـ در باكو منتشر شد. اين نشريه مدافع «ارگان حزب دموكرات» در ايران بود. اين نشريه طنزي تندي داشت به همين سبب فقط 9 شماره از آن منتشر شد.

روزنامة «آذربايجان» نيز از الگوي ملانصرالدين پيروي مي‌كرد و شخصيتي تمثيلي چون «حاجي‌بابا» را به تقليد از «ملا عمو»ي بازسازي كرد. البته بايد آن را اولين روزنامة طنز و فكاهي ايراني دانست كه به زبان تركي ـ فارسي به انتقاد از اوضاع و مسائل اجتماعي ـ سياسي مي‌پرداخت. مدير مسئول آذربايجان علي‌قلي‌خان صفراوف كاريكاتوريست بود، بنابراين اين روزنامه هم به دو جنبه (طنز و كاريكاتور) حائز اهميت داشت.5

پس از انتشار روزنامة آذربايجان با اندك زماني در تهران، تبريز و اصفهان نشريات ديگري به چاپ رسيدند كه به ترتيب: كشكول با مديريت مجدالاسلام كرماني ـ كه در دورة مظفرالدين‌شاه ناشر روزنامة «ادب» در تهران ـ بود. اين روزنامه پس از ملانصرالدين، بهلول (باكو) و آذربايجان از اهميت ويژه‌اي در طنز برخوردار است.

روزنامه‌هاي «قاسم‌الاخبار بلديه» (تهران 1325ق / 1907م) با مديريت ميرزا ابوالقاسم‌خان همداني ـ با يك نوشتة طنز و فكاهي ـ و «تنبيه» (تهران 1325ق / 1907م) به مديريت معتضدالاطباء در فاصله‌اي كمتر از يك ماه منتشر شدند. «تنبيه» نشريه‌اي طنز و انتقادي بود كه انتشار طولاني داشت. در 5 جمادي‌الثاني 1325 «مجلة استبداد» به مديريت شيخ محمدقمي كه عموماً گزارش «انجمن سرّي» طرفداران استبداد در تهران با سبكي هجو‌آميز و سراسر شايعات و گزارش‌هاي بي‌پردة سياسي منتشر شد. همچنين «نقش جهان» (اصفهان 1325ق) ـ به مديريت اعتلاءالدوله كه ضميمة طنز روزنامة «اصفهان» بود ـ به چاپ رسيد. از روزنامه‌هاي مهم طنز اين دوره «حشرات‌الارض» است كه در 14 صفر 1326ق، به مديريت حاج ميرزاآقا بلوري و نويسندة آن ميرزاآقا ملقب به نالة ملت، آغاز به كار كرد. «غفار وكيل» ديوانة بي‌آزاري است كه تبريزيان او را مي‌شناختند و انتقادات طنزآميز «حشرات‌الارض» از زبان اوست. براون اين روزنامه را از بهترين مطبوعات فكاهي مي‌دانست.

عموماً مي‌توان دو شيوه در درج طنز در مطبوعات را مشاهده كرد:

  1. مطبوعات طنز با ستون ثابت

    «خورشيد» (مشهد 1325ق / 1907م) به صاحب امتيازي محمدصادق تبريزي كه ستون طنز آن «مناقشة قلمي ملا بي‌پرواي خراساني و ميرزا ترسوي كاشاني» نام داشت. ديگر ستون «چرند و پرند» روزنامة «صوراسرافيل» (تهران 1325ق / 1907م) به  صاحب امتيازي ميرزا جهانگيرخان شيرازي ـ ميرزا علي‌اكبر دهخدا كه حائز اهميت بود. ديگر روزنامه «تشويق تهران» (تهران 1325ق / 1907م)، به مديريت ميرزاسيدعلي طباطبايي، با ستون طنز « شر و ور» بود. «گنجينة انصار» (اصفهان 1325ق) به مديريت حاج‌ميرزا حسن‌خان انصاري با ستون «گفتگوي ملافصيح هراتي و آقا وجيه گجراتي» كه مطالب طنز داشت. «بلدية اصفهان» (اصفهان 1325ق) به مديريت ميرزا عباس‌خان چهارمحالي، با ستون «جفنگيات»؛ «نفخة صور» (تهران 1326ق / 1908م) «جفنگ مفنگ»؛ روزنامة «تمدن تهران» از سال دوم با ستون طنز «حمام جنيان» و به تقليد از امضاي «دخو»ي دهخدا با «فضول محله» امضاء مي‌كرد؛ خيرالكلام (رشت 1325، از شمارة 12 در تهران 1325) به مديريت افصح‌المتكلمين نيز از سال دوم ستوني تحت عنوان «پاسخ و ناسخ» براي طنز داشت. روزنامة «ناقور» (اصفهان 1326)، به مديريت آقا مسيح تويسركاني، ستوني به نام «زشت و زيبا» اختصاص داد كه به شيوة «چرند و پرند» دهخدا چاپ مي‌شد. اوقيانوس (تهران 1326)، به مديريت سيدفرج‌الله كاشاني، داراي ستوني به نام «لطائف» با شخيصت «شيخ‌لطيف» بود. از اين روزنامه 13 شماره منتشر شد. از روزنامه‌هاي مهم «نسيم شمال» (رشت 1325 در تهران 1333ق) به مديريت سيداشرف‌الدين گيلاني بود كه در ابتدا جدي و از شمارة يازدهم آن طنز به مرور در آن‌جا جايگاهي ويژه يافت. طنزهاي نسيم شمال همراه با شعرهاي ساده و عاميانه بود.

  2. مطبوعات طنز و ستون متغير

    البته ستون فرعي به معناي بي‌اهميتي طنزشان نيست بلكه گاه مشاهده مي‌شود كه ميزان طنزشان بيش از روزنامه‌هايي كه ستوني براي اين امر در نظر گرفته بودند.
     طنز در «آئينة غيب‌نما» (تهران 1325) به مديريت سيدعبدالرحيم كاشاني؛ «عبرت» (تبريز 1324)؛ «گلستان سعادت» (تهران 1325) به مديريت ميرزانصرالله‌خان؛ «كشكول» (اصفهان 1327) به مديريت مجدالاسلام كرماني كه بر خلاف چاپ تهران مطالب جدي نيز داشت. «زاينده رود» (اصفهان 1327ق) به مديريت معين‌الاسلام خوانساري كه مطالب را به طنز درج مي‌كردند.6 
    «زبان خرم» (ربيع‌الاول 1325)؛ تياتر (تهران 1326)، به مديريت ميرزارضا‌خان طباطبايي نائيني، در تياتر «شيخ‌علي‌ميرزاي حاكم ملاير و تويسركان و عروسي با دختر شاه پريان» در پنج پرده نمايش داده بود. «شرافت» (تهران 1326)، به مديريت آسيدحسين كه مقالاتي تحت عنوان مشهدي با طنزي عاميانه داشت. طنز «بشارت»، «نطق غيبي» يا «اشارة لاريبي» به طنز دهخدا نزديك بود، عده‌اي بر اين باورند كه او در اين روزنامه‌ها قلم مي‌زد. «طنز روح‌القدس» (تهران 1325) براي مديرش دردسرزا بود؛ «مساوات« (تهران 1325). 
    به نظر مي‌رسد كه روزنامه‌ها در سال‌هاي آغازين طنز خود را از مطبوعات اروپايي الهام مي‌گرفتند. اما به طور كل بايد اذعان كرد كه طنز اين روزنامه‌ها بيشتر تحت تأثير مسائل سياسي و اجتماعي اين دوران بود. همچنين بهره‌گيري از زبان عاميانه و محاوره‌اي در طنز، از اين دوره آغاز شد. شايد به علت ارتباط و نزديكي با تمامي اقشار جامعه و تأثير بيشتر بر آن‌ها بود، اگر چه به علت كم‌سوادي يا بي‌سوادي اكثريت جامعه كاري ساده نبود.7 

    دوران رضا‌شاه
    اين دوره به مرور عصر افول مطبوعات است تعداد مطبوعات سير نزولي طي مي‌كند و به تعداد انگشت شمار مي‌رسد مطبوعات طنز نيز خارج از اين گردونه نبود. ذكر اين نكته لازم است كه همانند بسياري مطبوعات اين دوران، چاپ روزنامه‌هاي سنگي به مرور با پيشرفت صنعت چاپ اين‌ها هم متحول گشتند. مطبوعات طنز فكاهي در ابتدا بالاخص در صدر مشروطه غالباً سياسي و مسائل اجتماعي تابع هستند. تأثير رويدادهاي داخلي، خارجي و حتي مسائل بين‌المللي مطرح مي‌شوند و بيشتر در مقام مقايسه قرار داشتند. متون طنز در غالب اوقات با شعر همراه بود، و تابع جناح‌بندي‌هاي سياسي احزاب و كشمكش‌هاي ناشي از آن بود. متن‌هاي طنز و فكاهي ساده و استفاده از لغات عاميانه و مردم‌پسند در آن بيشتر به چشم مي‌خورد. ديگر آن‌كه رشد و شكوفايي اين بخش ادبيات در مطبوعات ايران در دوره‌هاي مختلف، تابع شرايط مختلف بود و غالباً هميشه با ظهور تحولات سياستي ـ اجتماعي و آزادي‌هاي موقت همزمان بوده است.8 

    مآخذ:

  1. آرين‌پور، يحيي. از صبا تا نيما. تهران: ج 2، انتشارات زوار، 1379، ص36ـ37.
  2. صدرهاشمي، محمد. تاريخ جرائد و مجلات ايران. اصفهان: كمال، 1363، ج1، ص80- 82 ، 88- 94 و ج3، ص56، 58، 154- 157.
  3. همان، ج 2، ص 154، 155.
  4. آذربايجان، شماره‌هاي 1- 20، 1325؛ كشكول، شماره‌هاي 1- 31، 1325؛ پروين، ناصرالدين. تاريخ روزنامه‌نگاري ايرانيان و ديگر پارسي‌نويسان. تهران: مركز نشر دانشگاهي، 1379، ج2، ص 660ـ661، 685؛ صدرهاشمي، ج 1، ص 106ـ111.
  5. كسروي، احمد. تاريخ مشروطة ايران. تهران: اميركبير، 1357، ج1، ص 268ـ278.
  6. گلستان سعادت، شماره‌هاي 1- 10، 1325؛ آئينة‌غيب‌نما، شماره‌هاي 1- 29، 1325؛ صدرهاشمي، ج 1، ص 43 و ج 3، ص 1ـ4.
  7. صدرهاشمي، ج 2، ص 16، 147ـ150؛ ج 3، ص 58ـ59 و ج 4، ص 205ـ210.
  8. پروين، ج 2، ص 661ـ685؛ اسناد مطبوعات. به كوشش كاوه بيات ـ مسعود كوهستاني‌نژاد، انتشارات سازمان اسناد ملي ايران، مقدمه.

    نيز نك: صوراسرافيل، سال‌هاي مختلف، تهران: نشر تاريخ ايران، 1361؛ حشرات‌الارض، شماره‌هاي 4- 12، 1326؛ مجلة استبداد، 1325- 1326، شماره‌هاي 1- 34؛ اقيانوس، سال اول، شماره‌هاي 1- 13؛ احمدي‌مونس، داود. كتاب فصل كاريكاتور. تهران: شمارة اول، روزنه، 1379؛ مجلة تحقيقات روزنامه‌نگاري، «جرايد فكاهي ايران». ش 18- 19، 1349؛ مجلة سيمرغ، «نگاهي به روزنامه‌هاي طنز در ايران».لوس‌آنجلس: ش 47- 48، 1372؛ اسنادي از مطبوعات و احزاب دورة رضاشاه. تهران: معاونت خدمات مديريت و اطلاع‌رساني دفتر رئيس جمهور، 1380.

ملانصرالدین (Molla Nsrddin)...
ما را در سایت ملانصرالدین (Molla Nsrddin) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mollanesreddino بازدید : 168 تاريخ : شنبه 16 اسفند 1399 ساعت: 16:44